دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام

از اونجایی که کل کشور داره از نیرو ماهر خالی میشه، مدیر من  هم تا چند وقت دیگه داره میره و از ونجایی که وقتی حتی یه مدیر بد میره، یه بدترش میاد جاش، برای ما شدن سه نفر! یعنی کمیته تشکیل دادن . از این بین فقط یه نفرشون که لایق هست و من از یکی از اون دو نفر به شدت متنفرم.

اللبته اونم همین حس داره.

از اینکه همچین آدمهای چیپ و بی اساسی قراره زمام امور به دست بگیرند سخت دلگیر میشم.

وطن جایی نیست که ما زندگی میکنیم.

چرا که اساسا زندگی نمیکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۲:۴۶
samira sr

سلام

اونقدر پریشونم که هر روز میام شرکت چهرآزی رو گوش میدم. دلم برای حبیب و دلبر و جمشید میتپه...اما قلب خودم تند تند میزنه برای خودم برای عشقم ..

اصلا عشق بود یا حماقت؟ عشق اگه اینه پرهیز میکنم از هرچه عشقه! به خودم گفتم بدون عشق با اولین نفری که اومد ازدواج کنم. 

دیروز انقدر دعا بد دبرای دوستش کردم. دعا کردم که  تاوان پس بده...حرص خوردم ولی بعدش دیدم فایده نداره...فقط منم که اعصابم خورد میشه..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۷ ، ۱۳:۳۹
samira sr

یه چند وقته دندونش خیلی درد داره. جراحی کرده اما دکتر یا شرایط خودش طوری بوده که هنوز درگیر دندونش.

دیروز زنگ زدم بهش بعد خیلی بی حوصله جوابم داد. از طرفی کم خوابیده بود و درد دندون داشت. اما بازم دلیل نمیشه انقدر بی حوصله جواب یکی رو بدی!

احساس خستگی میکنم. احساس میکنم دوستم نداره. یا خسته شده از من..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۱۰:۱۹
samira sr