دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مشاور2

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۲۱ ب.ظ

سلام

رفتم مشاور. 

بش گفتم میخوام بش زنگ بزنه...گفت فکر میکنی چی میگه؟ بغض گلوم گرفت گفتم نمیدونم چی میگه اما میدونم نمیگه دلم تنگ شده..

گفت باشه میخوای زنگ بزن اما خیلی معمولی احوال پرسی کن .. اصلا همین امروز زنگ بزن...

گفتم نه گفت چرا؟ گفتم اخه دو روز دیگه تولدم..نمیخوام فکر کنه بخاطر اینه... گفت اره خب بذار بگذره..

گفت ببین اگه کسی تولد تو رو یادش نباشه و یه تبریک معمولی بت بگه چه ارزشی داره آخه...

این روزها فقط تو دلم بهش فحشهای رکیک میدم....هم به اون هم به اون رفیق دختر عوضیش...

آخرش هم رسید به اینکه روانپزشک لازم شدم  بهم دارو داد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۲
samira sr

نظرات  (۲)

یه مدته ننوشتی :)

خوبی؟ :)

پاسخ:
خوبم زهرای عزیز
دلتنگتم

تو که در راهی من به تمام کوچه ها می سپارم کوتاه تر باشند :)

از جمله های قشنگ و قدیمی سمیرا

پاسخ:
خیلی جمله قشنگی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی