دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۶ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز یک هفته شد که من به تیم جدید اضافه شدم :)

انشالله که خوووب باشم

اینده مال من :)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۷
samira sr

چهارشنبخ پیشی عمل کردم، اولش از دیدن خودم شوکه شدم ولی الان برام عادی شد و در واقع راضیم. شنبه تا دوشنبه مرخصی استعلاجی داستم و رییس جدیدم هم قبول کرد. فردا میرم گروه جدید

خداکنه خوب کار کنم براشون و سریع مسلط بشم

دیشب مبل و میزناهارخوری که سفارش دادیم آوردن. منم یه دراور خریدم. خونه پر شد!

حس خوبی ندارم از این خرید... نمیدونما ولی ستید حس میکنم بجای اینا مامانم اینا باید جهازیه مبخریدن و خب برای اونهاهم ابن داستان سنگین

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۸
samira sr

قرار بود از امروز برم بخش جدید. دکتر گفته بود عملت سخت نیست اگه چهارشنبه عمل کنی شنیه میتونی بری سرکار

ولی خب صورتم مثل تقادفیا شده

دیشب به رئیس جدیدم پیام دادم ک میشه دیرتر بیام 

گفت هر وقت رو به راه شدی بیا

خیلی گل این رئیس جدید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۱
samira sr

بلاخره داره تموم میشه. جوجه من رو هم آخر پاییز شمردن :) گرچه مزد کارام درست درمون نگرفتم ولی دارم از شر رییس نادون و دون دون و بالادستی گروهبان گارسیام راحت میشم. بالاخره گروهم داره عوض میشه. ....

گرچه دون دون رفت گفت من این و نمیخوام (اتش از گور گروهبان گارسیا در میاد) ولی به چیز خوردن افتاد. امروز بالاخره فرمم امضا کرد.

برمیگردم به بهترین گروه شرکت! به جای بهتر بجایی بدون حاشیه بدون خالهخ زنک بازی

فقط کار میکنی! کار و کار و کار.... حجم کارام زیاد میشه ولی آرامش دارم. :)

برام دعا کنید دوستان.

پی نوشت: احساس میکنم شرکت بعد 2 سال از نظر فنی من رو قبول داره. خدا شکر.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۱۷
samira sr

دیروز صبح تا گوشی از حالت پرواز خارج کردم برام یه sms اومد. اولش فکر کردم sms شرکت یا بانک. ولی رفتم ببینم چیه...دیدم سرباز... نوشته بود. سلااام خوبی سمیرا؟ من بعد از یک ماموریات دیشب رهامون کردن:)بابت جواب ندادنم ببخشید...

درست از اون شنبه ای که شروع کردی فراموش کنی، سر صبح این پیام میبینی! من جواب ندادم یه علتش این بود که تا شب اون گوشی نداشت که جواب من بده .... یکی دیگه هم که نمیخواستم تکست بدم.... صبر کردم تا شب بهش زنگ بزنم. میخواستم باش دعوا کنم!

زنگ زدم به هر دو شمارش..هیچ کدوم جواب نداد...

شب رفتم خونه خالم انقدر با حرص برای دختر خالم ماجرا تعریف کردم.....یه دوتا هم بش گفتم!

اینم بگم هنوز پیامهام سین نشده بود...

دیشب 1 خوابیدم و ساعت گذاشتم روی 6...اما قبل 6 حدودای 5:40 نمیدونم چرا بیدار شدم...بیدار شدم و وای فای گوشی روشن کردم...یه پیغام...سرباز....

پیامهام بلاخره سین شده بودن... سمیرااا سلام.. من بعد اون نگهبانی سنگین واقعا دیشب رسیدم خوابیدم. ببخشید

امروز هم تا حداقل 7 من نگه میدارن.

حالا نمیدونم خوشحال باشم با ناراحت. نمیدونم باوررش کنم یا نه...نمیدونم ته این ماجرا چی میشه اصلا....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۷
samira sr

شب یلدا با شماره خودم به سرباز زنگ زدم، جواب نداد. پیامهام هنوز سین نشده. دیشب از خونه بهش زنگ زدم. شماره خونه نداره ولی بازم جواب نداد. علت کارش نمیدونم. یعنی انقدر متنفر شده از من؟ من کار بدی کردم مگه؟

بخدا حرف بدی بهش نزدم. یا احساس کرده من آویزون اونم؟؟؟؟؟ اخه تو که 100 ت.من هم خرج نکردی یا وقت  زیادی نگذاشتی یا اصلا هیچ چیز خاصی نشده چرا اینطوری رفتار میکنی؟ اگه نمیخوای آیا نمیتونی بگی نه؟ بازم میگم خودت اومدی جلو نه من :/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۴
samira sr