دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بازگشت

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۲ ب.ظ

مدتی که اصلا اینجا نیومدم. 

4 ماه شد که با هم کات کردیم. اون رفت و هیچ وقت پشت سرش نگاه کرد اما چشم من منتظرش موند. چند روز پیشا رفتم پبش دکتری که باهم رفته بودیم مشاوره...حرفای دکتر باعث شد تا من دوباره رود چشمام جاری بشه. 

حس سبکب داشتم. توی این مدت خیلی تلاش کردم که تو زندگی غرق بشم. رو آوردم به فعالیت بدنی زیاد. کوه نوردی شروع کردم. هدف گذاشتم چه قله هایی بزنم . تو این مدت دو تا قله زدم.

گرچه استرس کرونا دارم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۳۰
samira sr

نظرات  (۳)

۳۰ تیر ۹۹ ، ۱۶:۵۶ حنا حناییان

خودت چی؟ تا حالا شده به گذشته برگردی و ببینی که تو هم از اون رابطه خوشحال بودی یا نه؟

وقتی ناراحتی و درک نمی شی، واقعا چه سودی داره که بخوای بیشتر خودت و اذیت کنی؟

پاسخ:
همه چیز اون رابطه سیاه نبود. یه بخشهای خاکستری داره که دلتنگ اونا میشم

سلاااام سمیر جونممم عیدت مبااارک عزیزممم

پاسخ:
مرسیسسسسسسسسسسسسسسسسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی زهرا گلی
مرسی که بعد اینهمه سال هنوز به یادمی

سلام سمیر جونممم چرا دیگه نمی نویسی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی