دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

دوست ندارم از غم و ماتم بنویسم.

دوست دارم مطالب طنازانه بنویسم. حتی توی روابط نافرجام

اینبار از رابطه م راضیم. چرا که اشتباهات قبلی که داشتم تونستم اینبار با هوشیاری ببینم. ببینم که مثلا باز دارم همون مسیر میرم پس یه مقداری تعلل کنم. یکم تونستم ایراداتی که مشاورمیگفت رو با چشم باز ببینم. ولی دل گرفتگیم از اینه که احتمالا اینم یه رابطه نافرجام

ولی نافرجامی که برای من حداقل درسهای خوبی داشت. آورده خوبی داشت...نمیدونم تا کی این رابطه ادامه داره و کی و کجا باید بشنوم: بیخیال...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۷
samira sr
عزیز راست میگفت.... میگفت منم مثل همه ی پسرها...
حرفش درست بود...
حرف هانی هم درسته که میگه فکر نکن یکی با بقیه فرق داره
بخاطر همینا خیلی دلم میخود زندگی هرچی زودتر تموم بشه..
دوست ندارم با این وضعیت تا اخر عمر "بجنگم"
خدایا بیا باهم آتش بست اعلام کنیم...
بذار من قربانی جنگ نشم چراکه بعد مردنم مادری هم حتی نیست که بخواد جنازه بچش رو تحویل بگیر..
خدایا بذار با پایان عمرم هم تو برنده این جنگ بشی هم من..

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۴
samira sr

چقدر خوبه که آدم یکی داشته باشه که با تمام وجوودش دوستت داشته باشه

یکی که اگه قرار موقت هم باشه ولی بدونی لحظاتش برای تو میتپه....

ای کاش بیاد اونی ک وجود خالیش حس میشه

دیگه توانم کم کم داره کمتر میشه برای اینکه از بس جلو مردمیه جور دیگه نشون دادم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۷
samira sr

برای سومین سفر راه دوری نرفتم

تا همین نزدیکای تهران...فیرزو کوه ..

اما نقطه اوج این سفر توی اوج هم بود. بعد کلی پیاده روی و گذشتن از کنار دشت و رودخونه  و بعد یک ساعت کوهپیمایی رسیدیم به دهنه غار! :دی

بله این سفر هدفش غارنوردی بود. غار بورنیک. تا تالار سوم پیش رفتیم و البته بدن من کبود شده :))) 

نکته بد ماجرا این بود که من هدلایت فراموش کرده بودم. :((((

خوب بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۳۵
samira sr

سفر دوم رو تنهایی میخوام برم. میخوام برم شیراز:) بلیط رفت رو چارتری پرفتم اما برگشت هنوز نگرفتم در واقع منتظرم بلیطا ارزونتر بشه :دی

از زندگی باید لذت برد به هر نحوی..منتظر کسی نمونید که بیاد از غار تنهایی بکشتون بیرون. خودتون از غار بزنید بیرون و لذت ببرید. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۱۵
samira sr

توی این سال جدید تصمیم گرفتم یه کارهایی بیشتر انجام بدم و یه کارهایی کمتر.

مثلا تصمیم دارم بیشتر سفر برم و خوش بگذرونم. دیروز اولین سفرم رفتم ..یک روزه حول و حوالی فومن.

خوب بود:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۱۸
samira sr

امروز یک هفته شد که من به تیم جدید اضافه شدم :)

انشالله که خوووب باشم

اینده مال من :)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۷
samira sr

چهارشنبخ پیشی عمل کردم، اولش از دیدن خودم شوکه شدم ولی الان برام عادی شد و در واقع راضیم. شنبه تا دوشنبه مرخصی استعلاجی داستم و رییس جدیدم هم قبول کرد. فردا میرم گروه جدید

خداکنه خوب کار کنم براشون و سریع مسلط بشم

دیشب مبل و میزناهارخوری که سفارش دادیم آوردن. منم یه دراور خریدم. خونه پر شد!

حس خوبی ندارم از این خرید... نمیدونما ولی ستید حس میکنم بجای اینا مامانم اینا باید جهازیه مبخریدن و خب برای اونهاهم ابن داستان سنگین

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۸
samira sr

قرار بود از امروز برم بخش جدید. دکتر گفته بود عملت سخت نیست اگه چهارشنبه عمل کنی شنیه میتونی بری سرکار

ولی خب صورتم مثل تقادفیا شده

دیشب به رئیس جدیدم پیام دادم ک میشه دیرتر بیام 

گفت هر وقت رو به راه شدی بیا

خیلی گل این رئیس جدید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۱
samira sr

بلاخره داره تموم میشه. جوجه من رو هم آخر پاییز شمردن :) گرچه مزد کارام درست درمون نگرفتم ولی دارم از شر رییس نادون و دون دون و بالادستی گروهبان گارسیام راحت میشم. بالاخره گروهم داره عوض میشه. ....

گرچه دون دون رفت گفت من این و نمیخوام (اتش از گور گروهبان گارسیا در میاد) ولی به چیز خوردن افتاد. امروز بالاخره فرمم امضا کرد.

برمیگردم به بهترین گروه شرکت! به جای بهتر بجایی بدون حاشیه بدون خالهخ زنک بازی

فقط کار میکنی! کار و کار و کار.... حجم کارام زیاد میشه ولی آرامش دارم. :)

برام دعا کنید دوستان.

پی نوشت: احساس میکنم شرکت بعد 2 سال از نظر فنی من رو قبول داره. خدا شکر.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۱۷
samira sr