یک هفته ای که گذشت
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ب.ظ
چهارشنبخ پیشی عمل کردم، اولش از دیدن خودم شوکه شدم ولی الان برام عادی شد و در واقع راضیم. شنبه تا دوشنبه مرخصی استعلاجی داستم و رییس جدیدم هم قبول کرد. فردا میرم گروه جدید
خداکنه خوب کار کنم براشون و سریع مسلط بشم
دیشب مبل و میزناهارخوری که سفارش دادیم آوردن. منم یه دراور خریدم. خونه پر شد!
حس خوبی ندارم از این خرید... نمیدونما ولی ستید حس میکنم بجای اینا مامانم اینا باید جهازیه مبخریدن و خب برای اونهاهم ابن داستان سنگین
۹۵/۱۰/۲۱