دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

از رنجی که میکشیم....غم آخر سال

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۴۸ ق.ظ

دیشب که داشتم اینستا رو میدیدم دیدم بیشتریا آخرین 5شنبه یا جمعه سال رو جشن گرفتند و تفریحی کردند مثلا رستورانی کافه ای رفتن... تا قبلش حسی نداشتم. خودم درگیری هایی داشتم که اون بیخبر بود اما زیاد نبود. چشمش گویا جمعه عفونت کرده بود. یکی از کارام این بود که عیدی اون رو آماده کنم

یکی از عکسهای خودش و یکی از عکسهایی که هردو خودم گرفته بودم دادم براش رو شاسی چاپ کنن...

احساس میکنم با من سرد شده. چهارشنبه که رفتم در شرکتشون حتی نیومد پایین من ببینه....

حالا منم عیدیش رو میدم پیک ببره خودم نمیرم.

شاید یکی بگه چرا عیدی میدی؟؟ آخه من خودم اینکار دوست دارم و میخوام بش بفهمونم که باید یه کارهایی بکنه!

رنج میبرم. غصه میخورم به پای خودم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۶
samira sr

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی