دست نوشته

مینویسم تا شاید...

دست نوشته

مینویسم تا شاید...

منزلی برای آرامش روح
انسانم آرزوست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بازم قهر

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۰ ق.ظ

خیلی بد که پسر انقدر حساس باشه. 

خیلیییییییییییی حساس و ابته خودخواه بنظرم

دیشب بحثمون شد. دیروز کلا زیاد از هم خبری نگرفتیم تا عصر pm دادم که چ خبرا و اینا بعد میگه مامانم عصبانی از من. بش میگم چرا؟ میگه فالن کار انجام بده.

میگم مادر من کلید نکن. بش گفتم اا خب چرا..میگه یه دقیقه اون گوشی زمین بگذار (پی نوشت اینکه مگه با من چت میکردی آخه؟؟؟؟) 

خلاصه منم بش گفتم خب بذار زمین. 

بهش برخورد تا ساعت 11 شب!

خلاصه یکم حرف زد و بعدش گفت که از این ناراحت شده

اولش گفتم تو که میدونی از نظر من مادرت مهمتر و بمن اینطوری بگن معذب میشم و میکم برو به خانادت برس

گفت لحنت بد بود...

دیدم قضیه بیخ داره. گفتم آقا اصلا بمنم برخورده تا اومدم حرف بزنم اینطوری بهم گفتی!این سمت قضیه هم ببین دیگه

یکم دیگه بحث کردیم و اخرش گفت میشه تمومش کنی

گفتم باشه شب بخیر!

از دیشب هم چیزی نگفت دیگه. آخه عادتش بود صبحها سلام علیکی داشت...

منم آشتی نمیکنم تا خودش بیاد :/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۳۱
samira sr

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی